دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
شاخه نرمتنان (Phylum Mollusca)
اعضای شاخه نرمتنان بدن نرم و بدون تقسیمی دارند. معمولاً سر آنها در قسمت جلو است و یک پای شکمی و تودة احشایی پشتی نیز در بدن آنها وجود دارد. بدنشان کم و بیش از یک روپوش (Mantle) نازک احاطه شده است اغلب در یک صدف آهکی خارجی محفوظ اند. این شاخه از پنج رده تشکیل میگردد که از لحاظ ظاهر، طرز زندگی و رشد با یکدیگر اختلاف دارند.
1- رده دو عصبیها مانند کیتونها
2- رده ناوپایان مانند دنتالیوم
3- رده شکمپایان مانند حلزونهای صدفدار و بیصدف.
4- رده تبرپایان مانند صدفهای خوراکی دو کفهای
5- رده سرپایان مانند نوتیلیها
6- اسکوئیدها ، هشتپایان و غیره
فسیل شناسی نرم تنان:
یکی از مهمترین بخش های بیمهرگان خصوصاً از نظر مطالعه فسیل شناسی نرم تنان است. نرم تنان در دریا، آبهای شیرین، دریاچهها و بالاخره خشکی زندگی میکند.
نام نرمتنان اصولاً برای انواع به کار برده شده که قسمت سخت ندارند و لذا به دو دسته تقسیم شدند: دستهای دارای قسمت سخت و دستةدیگر بدون قسمت سخت می باشند.
اساسی تقسیم بندی جدید به وسیلة دانشمندی فرانسوی پایه گذار شد و او بر اساس شباهت قسمتهای نرم و قسمتهای سخت، نرم تنان را به سه رده تقسیم بندی کرده که عبارتند از: گاستروپودار، سفالوپودا و دو کفهایها .
صور مشخصة نرم تنان عبارت است از:
1- عدم بند بند بودن بدن
2- تقارن ارگانیسم بدن نسبت به یک صفحه
3- مرکزیت عضو حساس در سر (به استثناء پلسی پودا)
4- پوشیده شدن بدن به وسیله پوست
5- خواص اختصاصی دستگاه گوارش و سیستم عصبی
6- صور مشخص در حالات لاروی
پوست دارای سلولهایی است که غشاء را ترشح میکند. غشاء در کلیة نرم تنان از کربنات کلسیم ساخته شده و تمام یا قسمتی از آن به صورت کلیست یا آراگونیت است. معمولاً غشاء خارجی گاهی کاملاً داخلی است.
ردة گاستروپودا: بدن معمولاً در یک غشاء مارپیچ غیرمتقارن قرار دارد. سر مشخص و دارای یک یا دو زوج Tentacle و یک زوج چشم است. پا عریض و مسطح است ولی در انواع شناگر به شکل بال مانندی در میآید.
ردة شکم پایان
ردة شکم پایان بزرگترین و متنوعترین گروه از نرم تنان است و دربرگیرندة بعضی از ابتداییترین نرم تنان (بعضی از شکم پایان دریازی) و بعضی از تکامل یافتهترین آن ها (بعضی شکم پیان خشکی زی) است. صدف این جانوران یک تکه و معمولاً مخروطی شکل است که تودة احشایی را احاطه کره است. سر و پای عضلانی معمولاً تقارن دو طرفی دارد ولی این تقارن به علت پنج خوردن تودة احشایی، در تودة احشایی به چشم نمی خورد.
شکم پایان از طریق جلد (جبه) و یا حفرة جبه که نقش شش را بازی می کند، تنفس میکند. جداش و یا تک جنس و هر مافرودیت هستند و در عدهای چرخة زندگی مستقیم است.
در شکمپیان (به یوننی Gaster = شکم + Podos= پا) سر که در قسمت جلو بدن است، پای شکمی، که طویل است تقارن دو جانبی دارد. تودة احشایی معمولاً درون یک صدف پشتی جای میگرد و هر دو بطور مارپیچی پیچیده و غیر متقارن میباشد. سر تودة کم و بیش استوانهای شکلی است که بدون آنکه از بقیة بدن مشخص باشد بطرف جلو ادامه دارد. بر روی سر زواید حسی موجود است که شاخک نامیده میشود و بر حسب نوع حیوان متفاوت میباشد. دهان در انتهای قدامی بدن واقع است و در داخل دهان زبانةکوچکی وجود دارد بنام سوهانک. در این عضو دندانهایی وجود دارد که تعدادش در انواع مختلف متفاوت است و در بعضی نمونهها بالغ بر چندین هزار است.
چین خوردگی پوست بدن یا روپوش حفرة وسیعی را تشکیل می دهد که آنرا حفرة روپوشی مینامند.
دستگاه دم زدن، مجرای مواد دفعی و مجرای دستگاه تناسلی، در حفرة روپوشی قرار دارد.
در شکمپایان اجدادی شاید در همة قسمتها تقارن دو جانی وجود داشته است.
ولی در گونههای زنده قرینة دو طرفی کامل از بین رفته است زیرا بدن جانور در حول محوری که از رأس صدف عبور مینماید 180 درجه یا کمتر دوران حاصل نموده است و در اثر این دوران حفرة روپوشی در نزدیک سر جانور قرار گرفته است.
شکمپایان معمولاً دارای یک جفت چشم هستند که بر روی سر و احیاناً در انتهای قدامی بدن روی شاخکها قرار گرفته است.
ساختمان چشم در این جانوران فوقالعاده ساده میباشد و اغلب از حفرة کوچکی تشکیل مییابد که روی آن جسم شفافی که عمل عدسی را انجام میدهد، وجود دارد. در داخل حفرة مزبور چند سلول که دارای ذرات رنگین است یافته میشود؛ از هر سلول حفرة چشمی رشته عصبی نازکی جدا میگردد که اجتماع آنها عصب چشمی را تشکیل میدهد. در تروکوس کناره حفرة مزبور یکدیگر نزدیک میشود و در نتیجه چشم شکل حفره بستهای را به خود میگیرد که در داخل آن جسم شفافی که عمل عدسی را انجام میدهد یافته میشود و در توریو و مورکس کنارههای چشمی بهم متصل میگردد.
حس بویایی بوسیله دو زایده کوچک که بر روی سر قرار دارد صورت میگیرد و بالاخره مابین سایر اعضاء حسی که در جانوران مزبور یافته میشود میتوان از عضو تعادلی یا استاتوسیست نام برد. این عضو بوسیلة رشته عصب نازکی به عقدة مغزی جانور مربوط میشود.
دستگاه وازنشی شکمپایان کلیهها میباشد. در بدن عدهای از آنها دو کلیه یافته میشود ولی فقط یکی از آنها با حفرة دور قلبی مربوط میگردد مثلاً در هالیوتیس کلیة چپ و در فیسورلا کلیةراست با حفرة دور قلبی مربوط میگردد پاتلا دارای دو کلیه غیرمساوی میباشد که هیچیک از کلیهها با حفره دور قلبی ارتباط ندارد.
در نزدیک بیشتر شکمپایان یکی از کلیهها از بین رفته است. در این دسته از جانوران علاوه بر کلیه اندامهای دیگری یافته میشود که در عمل ترشح مواد زاید شرکت دارد مانند غدهای که بر حسب نوع جانور مجاور دهلیز و یا حفره دورقلبی قرار دارد بنام غده دور قلبی و سلولهایی که در بین سلولهای بافت هم بند جانور یافته میشود.
دستگاه عصبی این جانوران از عقدههای عصبی مغزی، پایی، احشایی و غیره تشکیل یافته است که بوسیلة رشتههای یکدیگر مربوط میگردد.
در نزد اغلب شکمپایان قسمتی از قلب لوله گوارش را احاطه میکند، گاهی قلب طوری اطراف لوله گوارش را احاطه کرده است که بنظر میرسد لوله گوارش قلب را سوراخ کرده و از آن عبور نموده است.
عمل دم زدن در شکمپایان متفاوت است و بیشتر بوسیله آبشش تنفس مینمایند ولی در ششداران عروق زیادی از جدار حفرة روپوشی عبور میکند و این قسمت از بدن را به ریه تبدیل می نماید.
مورفولوژی شکم پایان:
قسمتهای نرم بدن شکم پایان: بدن نرم جانور در داخل صدف محافظت می گردد. مقعی که حیوان در حال حرکت میباشد، سر و پا بطرف خارج صدف گسترش مییابد. اما بخش نرم و یسرال در داخل صدف باقی میماند. سر شامل شاخکهای عصبی و چشمها میباشد و در بخش زیرین سر، دهان جانور قرار گرفته است که در داخل آن اندامی به نام رادولا وجود دارد که از تعدادی دندانهای شاخی کوچک تشکیل یافته است. این عضو وسیلهای برای فرو بردن مواد غذائی میباشد. پا یک عضو کشیده با ته پهنی میباشد، حیوان با انقباض آن در موقع امواج مداوم، در روی کف دریا قادر به حرکت می باشد. شکم پایان خشکی، برای اینکه بتوانند بر روی سطح خشک حرکت کنند. ماده لزجی را بر روی آن ترشح میکنند.
«برآمدگی و یسرال» در سطح پشتی بدن قرار گرفته است. این بخش شامل دستگاه گوارشی و اعضاء دیگر میگردد. بخش بیشتر بدن در داخل صدف بحالت پیچ خورده قرار دارد. این قسمت بوسیله جبه که بطرف جلوی سر برای تشکیل فضائی کشیده میشود پوشیده می گرد، بدین معنی که حفره جبه بر عکس موقعیت عادی نرم تنان دیگر، در سمت جلو قرار دارد. بخشهای دیگر بدن شامل مخرج می شود نیز در سمت جلو قرار دارد، به این دلیل که مانتو و ویسرا در طی تکامل لاروی، در حدود 180 درجه نسبت به سر و پا پیچ خوردگی دارند.
در اشکال دریائی آنها معمولاً حفره مانتو، شامل برانشیهای پر مانندی میباشد. جانور بوسیله مژههائی که در داخل حفره مانتو قرار دارند اکسیژن آب را گرفته و آنرا به بدن خود میرسانند. در بعضی از اشکال، حاشیة جلوئی مانتو ممکن است یک لوله گستردهای را بوجود آورد که به آن سیفون داخل کنده میگویند که آب را مستقیماً به تیغه های ششی میرساند. اشکال خشکی آنها فاقد تیغههای ششی میباشند و حفرة مانتو در عمل به شش یا ریه تبدیل می گردد.
شکم پایان خشکی
هلیکس Helix صدف آن نازک، شکل آن گرد و دارای سطح صاف است. صدف ممکن است دارای ناف باشد. دهانه صدف تقریباً بیضی شکل است.
این جنس از ائوسن تا حال یافت میشود.
هلیکسی از شکم پایان مخصوص خشکی است و از زندگی کردن در آب بینیاز میباشد زیرا حفرة مانتوی آن به منزله یک شش عمل میکند. اشکال مختلفی از آنها در خشکیها سراسر جهان یافت شده است، این حیوان، مخصوصاً در مناطقی که دارای آب و هوای مرطوب و خاکهای آهکدار هستند، فراوان یافت میشود.
تاریخ زمینشناسی شکم پایان
سنگواره اولین گروه از شکم پایان در سنگهای کامبرین یافت شده است. تیره های زیادی از آنها در طی دورانهای پالتوزوئیک ظاهر شدهاند، عدهای از آنها ناپدید شدند و بوسیله شکم پایانتر سیری که تعدادشان بسیار زیاد و متنوع میباشد جایگزین گردیدهاند. امروزه تعداد شکم پایان از ردههای دیگر نرم تنان بیشتر می باشد.
شکم پایان یافت شده در پالئوزوئیک محدود به صدفهای شب کلاهی شکل و یا با پیچخوردگی حلزونی شکل میباشند، صدفهای پیچ خورده در یک سطح در بین آنها نمایان هستند. در بیشتر صدفها، دهانه کامل است اما در اشکال زیادی از آنها یک شکاف خارج کننده وجود دارد.
در اروپا سنگواره شکم پایان در بین آهکهای و نلوک و آهکهای رسیفی دوره کربونیفر از دورههای دیگر پالئوزوئیک فراوانتراند.
در بیشتر گاستروپودهای مزوزوئیک دهانه صدف کامل میباشد، شکلهائی که دارای مجرای سیفون مانند هستند در اواسط مزوزوئیک ظاهر شده اند و در طی دوره کرتاسله به مقدار زیاد افزایش یافتهاند.